محل تبلیغات شما

گر شوم گُم نمی شوم  پیدا!

آتش و آب و آبرو با هم.*
هر سه گشتند، در سفر همراه.*
عهد کردند، هر  یکى گم شد. *
با نشانى ز خود شود پیدا. *
گفت آتش: به هر کجا دود است. *
می توان یافتن مرا آنجا. *
آب گفتا، نشان من پیداست. *
هر کجا باغ هست و سبزه بیا. *
آبرو رفت و گوشه اى بگرفت. *
گریه سر داد. گریه اى جانکاه. *
آتش آن حال دید و حیران شد. *
آب. در لرزه شد، ز سر تا پا. *
گفتش آتش، که گریه ى تو ز چیست *؟
آب گفتا بگو نشانه چو ما*
آبرو لحظه اى به خویش آمد*
دیدگان پاک کرد و کرد نگاه*
گفت. محکم مرا نگه دارید*
گر شوم گُم نمی شوم  پیدا*

                                 "رهی معیرى"

اگر حافظ امروز بود!/طنز

هزار مرغ ماهی خوار

لطفا آخرین نفر نباشید!

شوم ,ز ,پیدا ,اى ,گُم ,نمی ,گُم نمی ,شوم گُم ,گر شوم ,نمی شوم  ,سر تا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امیر شهید حاج سید حسن سیدین . monadi aporerel Susan's memory دفتر خاطرات شهداء شیمی و بیولوژی زیتون mindrockfaca غریبانه